از این فیلمها دیدید که چند تا قاتل با هم میان تویه شهری و شروع می کنن به آدم کشی؟آره حتما دیدید .مگه میشه داستان های تکراری این فیلم ها رو کسی ندیده باشه.شاید همیشه می گی اینا همش فیلمه ،تو واقعیت از این اتفاقا نمی افته ،یا لا اقل برای ما نمی افته .ولی یه چند روزی حکایت ما شده حکایت همین فیلمها .
داستان از اون جایی شروع شد که :چند شب پیش خواهرم گفت ،بچه ها تو مدرسه می گفتن چند تا قاتل اومدن قم و آدما رو سوار پیکان جوانان می کنن و می برن میکشن .از اون جایی که به حرفای بچه دبیرستانی ها نمی شه اطمینان کرد حرفشو باور نکردم.اما وقتی فرداش توی آموزشگاه دوستم همین قضیه رو تعریف کرد فهمیدم نه، انگار این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست.ولی هنوز واقعا معلوم نیست چه خبره .خودتون که ایرانی ها بهتر از من میشناسید .ید طولایی در شایعه پراکنی دارن .روز اول تعداد قاتل ها 4 نفر بود ،روز بعدش شد 5 نفر ،امروز طی یه روند شدیدا صعودی شد 15 نفر.جالب اینکه اسمهاشون هم توی این اظهار نظرها رد و بدل میشه .میگن اسم مادره منظر ،اسم پسرهاشم کاظم و جاسم و هر چی که توی این وزن باشه.یادم رفت بگم انگا راین گروه مخوف متشکله از مادر و فرزنداش که به خونخواهی شوهر اعدام شدش و پسرش که توی زندونه ،راه افتادن و آدم میکشن.میگن اخبار هم گفته .میگن عکسشون توی شهر پخش شده ولی ما که چیزی ندیدیم.یکی میگه سوار ماشین می کنن ،یکی میگه از دیوار خونه ها میان تو ،یکی میگه به زور وارد خونه میشن...
جدای از همه این شایعاتو خیلی مهمتر از اونها ،فضایی که به و جود اومده .فضای ترس و وحشت ی که الان همه جا هست.راستش رو بگم منی که به این راحتی ها این شایعات رو باور نمی کردم ترس رو توی وجود خودم می بینم .نمی دونم خواهر کوچیکم که از یه خبر دزدی می ترسه از این به بعد چطور می خواد بره مدرسه .ترس رو توی حرفای اون یکی خواهرم وقتی به مامانم گفت :مامان نمی خواد بیای کارنامم رو بگیری دیدم .وقتی مامانم بهم گفت نمی خواد دیگه بری کلاس ،اونم کلاسی که بعد از مدتها به زور پیداش کرده بود م فهمیدم نه قضیه خیلی جدیه.اما چرا تو این چند وقت دستگاههای امنیتی هیچ کاری در جهت ایجا د آرامش مردم نکردن .چرا توی هیچ سایتی نتونستم در مورد این قضیه مطلبی پیدا کنم .اگه فقط یه بار توی صدا وسیمای قم در این مورد صحبت بشه ،کلی از این فضای وحشتناک رو تبدیل می کنه به آرامش .
شهر الا ن توی وضعیت عادی نیست.همه می ترسن .
امیدوارم مسئولین زود تر یه کاری بکنن .یا تکذیب بکنند یا به مردم اطمینان بدن که در حال پیگیری هستند .بیایید با هم دعا کنیم که هر چه زودتر شهرمون بشه هموم شهر آروم قبل.نه فقط شهر ما ،بلکه همه جای دنیا .آخه اولین بار که مزه نا امنی رو می چشم.
sahar ::: سه شنبه 86/11/23::: ساعت 1:16 صبح
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 14
کل بازدید :128964
بازدید دیروز: 14
کل بازدید :128964
>> درباره خودم <<
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<
>>آرشیو شده ها<<
زندگی
قافله رفت و...
علی
شلوارت کو؟؟؟؟؟؟
امام صادق
سردارعشق ...
باران که می بارد تو می آیی ...
تولدم مبارک
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
قافله رفت و...
علی
شلوارت کو؟؟؟؟؟؟
امام صادق
سردارعشق ...
باران که می بارد تو می آیی ...
تولدم مبارک
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>لینک دوستان<<
>>لوگوی دوستان<<
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<